❤❤ کلبه عشق ❤❤
❤ هر وقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی ؛ فقط یه لحظه به نبودنش یا نداشتنش فکر کن ❤
دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : نوید ملایری       

 اسمهای مجازی...

تصویر های مجازی...

مشخصات مجازی...

و در بین این همه چیزهای مجازی...

تنها یک چیز حقیقت دارد.

"تنهایی من و تو"

 


 

از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش !

پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

غــافـل از این کــه ،

آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

 

 

 

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف ...

لرزشی روی میز کنار تختم میفتد ..
از این صدا متنفر بودم اما ...
چشم هایم را میمالم ..
new message
تا لود شود آرزو می کنم ... کاش تو باشی ...
...
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!

 

 

چقدر سخته گوشیت یع عالمه میس کال داشته باشه

اما هیچ کدوم از طرف اون کسی نباشه که منتظرشی...

 

 

این روزها احساس بـچـه ای رو دارم

که رفـتـه تـو کــوچــه تــا بـازی کـنــه

ولـی کــسـی بـازیــش نـمـیــده!!

 

 

به سلامتی خودمون که همیشه اونی شدیم
که بقیه میخوان...
ولی هیچ کس اونی نشد که ما میخواستیم!!!

 

 

ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفتو نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن
فقط باید یکی باشه بفهمه مارو، یکی باشه از ماها ، از جنس ما...

*

پي نوشت:واقعا حرف دل منه كه خودمم مثل همينم

 

 

تا حالا دقت كردين وقتي يه آهنگ قديمي گوش ميديم
به جاي اينكه به خود آهنگ گوش بديم
بـه خـاطـره هـايـي كـه بـا آهـنـگ داشتـيـم فكــر مـي كـنـيـم . . . !

آهنگ ها خیلی نامردن ...

کفاصطا

 

 

خیلی سخته که بخوای با اب خوردن بغضت رو بفرستی پایین.

اما یک دفعه اشک از چشات جاری بشه...

 

 

چندین ماه مهربونی کن...
خوب باش...
هرکاری از دستت بر میاد انجام بده تا بفهمه دوسش داری!!!
دو روز سگ میشی..
 اونوقت میگه: "حالا شناختمت"  جالبه واقعا

 

 

 



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : نوید ملایری       

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا 



یا امام رضا دلم خیلی گرفته و خودت خوب میدونی که غیر از خدا کسی را ندارم که

باهاش حرف بزنم

اقا و مولایم خوب میدونی شبها چگونه با خدا حرف میزنم

 خودت خوب میدونی با اینکه فرسنگها از شما دورم بازم شبا تو تاریکی شب رو به 

طرف خونه ات می کنم و از فاصله دور باهات حرف میزنم

یا ضامن آهو دلم خیلی گرفته

از زمونه از مردمش از حرفاشون اما شما میدونی که چاره ای ندارم جز تحمل

اقا امام رضا خیلی دوست دارم یکبار دیگه بیام کنار ضریح طلایی تون و از نزدیک

باهاتون درد دل کنم اما روزگار فرصت اینکار بهم نمیده

یا ضامن اهو از خدا بخواه کمکم کنه 

 

 

 

 



دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, :: 11:5 ::  نويسنده : نوید ملایری       

چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این فلبی را که

شکستی و رفتی بنویسم اما تا میخواستم بنویسم قطره

های اشکم بر روی کاغذ میریخت و نمی توانستم آنچه را که

میخواهم بر روی صفحه کاغذ خیس بنویسم.حالا دیگر یک

قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و همان قلب شکسته ام تنها

یادگار از عشقت به جا مانده.قلبی که یک عالمه درد

دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.

از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های

تنهایی ساختم.

نمی توانستم از او که مدتها همدلم و همزبانم بود جدا شوم ، اما

تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این

بازی عشق بود.یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه

در غم پایانش بنشینم.تو که میخواستی روزی رهایم

کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی چرا با من آغاز کردی!

مگر این قلب بی طاقت و معصوم چه گناهی کرده بود!گناهش

این بود که عاشق شد و تو را بیشتر از هر کسی ، از ته

دل دوست داشت.اینک که برای تو از بی وفایی هایت مینویسم

انگار آسمانم چشمانم دوباره ابری شده و در قحطی

اشک دوباره میخواهد ببارد!اما من مینویسم.مینویسم که یک

قلب را شکستی ، و زندگی ام را تباه کردی.کاش می

دانستی چقدر دوستت داشتم ، کاش می دانستی شب و روز به

یادت بودم و از غم دوری ات با چشمان خیس به

خواب عاشقی می رفتم.نمی دانی چه آرزوها و رویاهایی را با تو

در دل داشتم.می خواستم عاشقترین باشم ، برای

تو بهترین باشم ، یکرنگ بمانم و یکدل نیز از عشقت بمیرم.آن

زمان که با تو بودم کسی نام مرا صدا نمیکردم ، همه به

 من میگفتند ((دیوانه)).آره من دیوونه بودم ، یک دیوونه ساده

 دل.دیوونه ای که اینک تنهای تنهاست و از غم جداییت 

 روانی شده است.این رو بدون از ته دل تو رو نفرین کردم ، و نه آرزوی 

 خوشبختی برات کردم.این روزها خیلی احساس تنهایی 

 میکنم ، راستش رو بخوای هنوز دوستت دارم اما دیگر دلم 

نمیخواهد حتی یک لحظه نیز با تو باشم.خیلی دلم

میخواهد فراموشت کنم اما نمی دانم چرا نمی توانم.دلم برای

لحظه های با تو بودن تنگ شده و یاد آن لحظه ها قلب

شکسته ام را میسوزاند.

 و این بود سرنوشت من و تو! چه بگویم که هر چه بگم دلم 

 بیشتر می سوزه.

نیستی که ببینی اینجا زندگی ام بدون تو بی عطر و بوست ،

بیرنگ و روست.

هر چه نوشتم درد این قلب دیوانه من بود ، نمیخواستم بنویسم

از تو ، اما قلبم نمیگذاشت.

بهانه میگرفت ، گریه می کرد ،

میگفت بنویس تا بداند چه دردی دارم.

انگار دوباره کاغذم از قطره های اشکم خیس شده ،

دیگر قلمم روی کاغذ خیس نمی نویسد.

 خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی... خیلی( نوید)



 
درباره وبلاگ

در مکتب "عشـ♥ـــ♥ــــ♥ــق" آموخته ام. "شیرین" باشم. اگر "هوایی" هستی و هوای دگر به سر داری در این حوالی "پرسه" نزن. خاک این دل بوی"هوس" نمی دهد.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس navid-eshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 133
بازدید کل : 92718
تعداد مطالب : 72
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


            

آرشیو کد آهنگ